یک جزیره جنگی بزرگ انقدر بزرگ که می تونی از این طرف جزیره به ان طرف ان پیاده روی کنی انقدر بزرگ که مدت زمان طولانی وقت می خواد تا بتونی کل جزیره را دور بزنی و هر از گاهی هم دل به اب بزنی و از مرجان های ته اب لذت ببری. البته این جزیره خای از سکنه نیست اما به جای انسان موجودات عجیب و غریب که قصد جان شما را دارند زندگی می کنن و شما نیز با کوله باری از مهمات سبک و سنگین از انها پذیرایی می کنید. تا اینجا باید حدس زده باشید که درباره چه بازی صحبت می کنیم ، بله درست حدس زدید Farcry ، اولین عنوان ساخته استدیو Crytek که جز اولین استدیوهای محسوب میشه که مار ا با این جو خاص اشنا کرد. Crytek با فارکرای نشون داد که توانایی بالایی در خلق بازی های با محیط باز و مملو از جزییات جنگلی دارد اما چیزی که فارکرای را مورد انتقاد قرار میداد داستان و روند گیم پلی ان بود تا این که Crytek در اوایل نسل حاضر قول یک شوتر جدید با تغییر و تحولی عظیم نه تنها در گرافیک بلکه در زمینه داستان و گیم پلی را داد و به مقابله با شوترهای صاحب نامی همچون halo برخواست.
سال 2007 ، Crysis متولد شد ، همان طور که Crytek قول داده بود بازی از گیم پلی و داستانی زیبا و منسجم برخوردار بود و توانست دنیای شوتر را با شخصیتی جدید ،امکانات و فضای تازه ای اشنا کند اما کرایسیس یک کار بسیار مهم تر و صد البته انقلابی تر نیز انجام داده بود و ان چیزی نبود جز گرافیک ، گرافیک در کرایسیس شاهکار ظاهر شد ، حد و مرز های قدرت های تکنیکی و جلوهای هنری و بصری شکسته شد و دنیای بازی با نمونه های جدید گرافیکی روبرو شد که تا کنون همتای ان دیده نشده بود.
Crytek عناوین بعدی خود از این سری را نیز به خوبی در سطح بالای گرافیکی ارائه داد و در این بین نیز گیم پلی را نیز دست خوش تغییرات مثبتی قرار داد و کمبود های نسخه های قبلی را برطرف کرد تا به امروز که در حضور اخرین نسخه از این بازی در نسل هفتم Crysis 3 هستیم.
C3 مثل قسمت های قبلی در گرافیک بسیار عالی عمل کرده ، بازی از لحاظ تکنیکی در بالاترین سطح بازی های حال حاضر قرار دارد و حتا بر روی PC های قدرتمند می توان گرافیکی چند سال بعدی را در ان دید ، تکنیک های به کار رفته در C3 خیلی ماهرانه و دقیق در بازی گنجانده شدند و تمامی افکت ها ، تکسچرها ، اشیائ داخل بازی ، محیط وسیع اطراف ، چهره های شخصیت های اصلی و فرعی و هر چیز دیگر که فکرش را بکنید بیشترین جزییات لازم را دارا هستند ، جزییات دقیق بازی حتا شامل حال یک مرغ بخت برگشته در وسط میدان نبرد هم شده و با زوم کردن بر روی مرغ می توان به تک تک جزییات به کارر رفته روی بدن اون نگاه کرد و تحسین فرستاد ما با زیباترین و واقعی ترین جلوه های ابی که تا به حال دیدیم روبرو هستیم ،سایه زنی هایی فوق العاده و کم نظیر با نورهایی پویا و داینامیک در کنار استفاده از تکنیک Real -Time Area Light باعث خلق نورهایی بسیار واقعی در بازی شده است وجود محیط های جنگلی و بزرگ سرسبز و پوشیده از چمن زار به لطف تکنیک Tessellated Vegetation واقعا هوش از سر هر گیمری می رباید و گشت گذار در این محیط را لذت بخش می کند ، انفجارهایی بزرگ و پویا ، محیط هایی مملو از جزییات ریز و درشت همراه با جلوه های بصری شگفت انگیز باعث شده تا ما با یکی دیگر از قدرت های گرافیکی نسل حاضر روبرو شویم.
قول کرایتیک مبنی بر عملکرد عالی گرافیک بازی بر روی کنسول ها نیز مثبت جواب داده و گرافیک بازی بر روی کنسول بسیار عالی ظاهر شده و احساس کمبود یک گرافیک عالی در مقابل PC قدرتمند را برای کنسول باز ها برطرف می کند. در ورد گرافیک بازی هر چقدر بگیم کم گفتیم و نیازمند ساعت ها بحث و بررسی دارد چه بسا که در این بازی فقط گرافیک عالی عمل نکرده و موسیقی بازی با توجه به عدم حضور استاد موسیقی اقای Hans Zimmer به خوبی کار شده و اهنگسازی بازی در سطح بالایی قرار دارد و هر مرحله و هر لوکیشن اهنگ منحصر به فرد و زیبای خود را دارد ، افکت های صدا گذاری بازی به مراتب از موسیقی نیز بهتر و زیبا کار شده صداگذاری دقیق بر روی تک تک سلاح ها ، انفجارها ، برخورد ها و … که خیلی گوش نواز و شنیدنی کار شدند و تاثیر صدای یک تیر دز یک محیط باز و یا بسته به خوبی قابل لمس است.
گیم پلی در C3 عنصری که کاملا به نانوسویت وابسته است ما چند سال است که از این نانوسویت استفاده کردیم و کم و بیش از امکانات ان مطلع هستیم و در C3 برخی امکانات جدید به این سویت منحصر به فرد اضافه شده که از جمله انها می توان امکان هـ ک کردن اشاره کرد سویت این اجازه را می دهد تا درها ، جعبه ها ، مدارات و حتا سلاح های کد گذاری شده دشمنان را استفاده کنیم ، نوار انرژی سویت نیز اپدیت شده و این بار مدت زمان نسبتا بیشتری در اختیار ما قرار میدهد و دیر تموم می شود که میتوان با تعیین استراتژی مناسب در لوکیشن های مورد نظر به هدف رسید.نکته ای که قابل توجه است اینه که تغییرات حاصله زیاد به چشم نمیاد و اصل گیم پلی همان روند گذشته را دنبال می کند ولی باز جذابیت خودش را برای قشر طرفدار ازی به خوبی حفظ می کند لوکیشن های و فضاهای بزرگ بازی باعث شدن تا بازیباز از راه های مختلف برای رسیدن به هدف مسیر خودش را ادامه دهد و با اتخاذ استراتزیک های درست به خوبی پیش بریم در جای جای بازی Mini Mashin هایی قرار دارند که به صورت ثابت و متحرک در کنار دشمنان بر علیه شما عمل می کنن که از جمله موارد مثبت بازی هـ ک کردن انها است که باعث میشه این ماشین ها بر علیه خودی ها عمل کنن و به یکی از نیروهای ما تبدیل بشن.
متاسفانه یکی از مهم ترین نکاتی که باعث شده این لذت بازی از بین بره هوش مصنوعی دشمنان بازی است ، هوش مصنوعی بازی به خوبی برنامه نویسی شده و ما هنگام بازی وقتی به رفتار دشمنان دقت می کنیم متوجه این موضوع میشیم اما اکثر مواقع این عملکرد مثبت به یک باره قطع میشه و بارها شده که حتا در درجات سختی بالا دشمنان مقابل شما ایستاده و به شما نگاه کنن یا حتا موقع کاور گرفتن مدت ها پشت کاور بمونن و حرکتی انجام ندن این هوش مصنوعی ضعیف باعث کم رنگ شدن لذت بازی و از بین بردن انگیزه برای اتخاذ استراتژیک های منحصر به متفاوت برای بازیباز می شود.
تنوع دشمنان بازی به دو نوع تقسیم می شود : انسان ها و موجودات بیگانه که در این بین تنوع بیگانه که بسیار بالا تر از انسان ها دیده میشه و وقتی مراحل بازی به حضور بیگانه ها میرسیم شاهد حمله دسته جمعی انها در کنار مینی باس فایت ها و مینی ماشین هایشان هستیم که گیم پلی را دلچسب تر می کند.
این بار باز اپگرید های خاص نانوسویت را در اختیار داریم که این اختیار را به ما می دهد که هر اپگرید را در یک نوار خاص قرار مییگرد که باعث میشه ما بتونیم از گزینه های بیشتری استفاده کنیم ولی نکته ای که است اینه که اپگرید ها مثل قسمت دوم دلچسب نشدن و به مرور تاثیر خوبی ازشون دیده نمیشه و شخصا در اواخر بازی دیگه سراغ اپگرید های نانوسویت نمی رفتم. ضعیف بودن هوش مصنوعی باعث ساده شدن بازی هم شده و بالانس بازی را از بین برده طوری که اگر در حالت مخفی کاری بازی کنیم به راحتی می توان به هدف خود در هر مرحله ای برسیم و زیاد درگیری ایجاد نشه نکته قابل توجه کمان است که از کاربردهای مثبت ان همان بهره بردن برای پیش برد بازی به صورت مخفی و بی صدا است که باز به لطف هوش مصنوعی بازی این مهم هم از بین رفته که عملا خسته کنندگی و کسل باری خاصی به گیمر سرایت می شود اما باز هر چقدر این موارد را نادیده بگیریم نکته ای که بیشتر از بیش باعث زده شدن از بازی میشه داستان ان خواهد بود . در C3 داستان از محتوای پرباری برخوردار نیست و حتا روایت سینماتیک همراه با خط دیالوگ های سنجیده که به مراتب نسبت به نسخه دوم بهبود پیدا کردن نتوانسته جور ضعف داستانی بازی را بکشن ، داستان بیشتر شیه یک دعوای بچگانه سر لباس و نانو سویت بود که مال منه و مال تو نیست روایت میشد و حتا تکرار بیش از حد تیکه کلام They Call me Prophet به مرور اهمیت ماجرا را لوس و کم ارزش جلوه میداد ، وارد کردن چند شخصیت فرعی در بازی و ایجاد صحنه های رمانتیک هم نتوانسته به داستان بازی کمک کند.
کرایتیک خیلی خوب عناصر گیم پلی ، موسیقی و گرافیک را کنار هم قرار داده و چیدمان مناسب ان باعث میشه اکثرا بازیباز ها از ان لذت ببرن و زیاد وارد مقوله داستان ان نشن اما هر چی باشه این مورد باعث ، فقط یک بار تجربه بازی می شود و بازی انگیزه ای برای تجربه مکرر را برای گیمر نمیدهد با این حال همگی از کراتیک برای خلق این اثر در این نسل تشکر می کنیم و امیدواریم در اینده عناوین متعددی از این استدیو را شاهد باشیم.